به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی
یادداشت غزل مهرنژاد به مناسبت فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی
بشکند دل سیاه سنگدلان بدعهد، که همواره در دوران تکرار میشوند…
ای بر قله رفیع افتخار ایستاده، دستان بریده شدهات بلندترین قصیده ایثار و شهامت شد…
آسمان که هیچ، رودها هم از دل پر اندوهت مرثیه میخوانند و سالهاست همچنان عزادار تو هستند…
اما… تو ای سرزمین رنج دیده، ای کربلا! از تو حکایتها به دل دارم… تنها تویی که در گذر دوران همچنان استوار ایستادهای و با شوق و بغضی گره خورده همه روزه عاشقان و دلباختگان حسین را نظاره گری…
زمینِ تو همچنان فریاد “هل من ناصر ینصرنی” حسین را زمزمه میکند و مشتاقان وصل حسین را به خود میخواند…
حسین همواره زنده است و نام زیبایش ورد زبان دلدادگانی است که در ماتمش سوگوارند و سرسپرده وجود پربرکت اویند…
و اما نفرین خدا بر سیه دلانی که جز به منیّت خویش، به هیچ چیز نمیاندیشند و بنا به حفظ منافع خویش سرنوشت زمین و زمینیان را ناجوانمردانه رقم میزنند و رسد روزی که تاوان سنگینی از آنان گرفته شود./
تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد.